لغتنامه دهخدا
غمیس . [ غ َ ] (ع ص ، اِ) گیاه که در زیر گیاه خشک برآمده باشد. || شب تاریک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || چیز عزیزالوجود که مردمان تا حال آن را ندیده و عدیل و مثل آن را نشناخته باشند. منه : قصیدة غمیس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چیزی که برای مردم آشکار نشد