خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غم بار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غم بار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] qambār غمبارنده؛ غمآور؛ غمانگیز.
-
واژههای مشابه
-
غم آباد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] qam[']ābād غمخانه؛ غمکده؛ جای غم و اندوه.
-
غم آشام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] qam[']āšām غمآشامنده؛ غمخوار؛ غمخور؛ آنکه غم و اندوه بخورد: ◻︎ غمآشامان بههم چون جام بخشند / دو عالم را به رشحی کام بخشند (ظهوری: لغتنامه: غمآشام).
-
غم آشیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] qam[']āšiyān ۱. آشیان غم؛ غمخانه.۲. [مجاز] دنیا.
-
غم آلود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹غمآلوده› qam[']ālud غمناک؛ اندوهگین: ◻︎ فسردهدلان را درآرد به کار / غمآلودگان را شود غمگسار (نظامی۵: ۷۶۶).
-
غم آلودگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qam[']āludegi غمگینی؛ اندوهگینی.
-
غم آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] qam[']āvar غمآورنده؛ آنچه غم بیاورد؛ غمانگیز.
-
غم آهنج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] qam[']āhanj برآورنده و بیرونکنندۀ غم؛ غمآهنجنده؛ غمزدا.
-
غم انگیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] qam[']angiz ۱. غمانگیزنده؛ آنچه غم و غصه بیاورد؛ غمآور.۲. (اسم) (موسیقی) گوشهای در آواز دشتی.
-
غم پرداز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] qampardāz غمپردازنده؛ زداینده و دورکنندۀ غم؛ غمکاه؛ غمزدا: ◻︎ نه آن غم را زدل شایست راندن / نه غمپرداز را شایست خواندن (نظامی۲: ۱۹۱).
-
غم پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] qamparast ویژگی آنکه غم را دوست دارد.
-
غم پرور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹غمپرورد، غمپرورده› qamparvar آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد.
-
غم پروری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qamparvari غمپرور بودن؛ پیوسته در غم و اندوه بودن.
-
غم خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qamxāne ۱. خانۀ غم؛ جایی که در آن غم و غصه بسیار باشد؛ غمکده؛ ماتمکده.۲. [مجاز] دنیا.۳. [مجاز] دل پرغم.