لغتنامه دهخدا
غالیدن . [ دَ ] (مص ) غلطیدن . (برهان ). || غلطانیدن . (برهان ). غلتانیدن . گردانیدن به پهلو. از پهلو به پهلو غلطانیدن . صاحب برهان ذیل «غالد» آرد: ماضی غلطانیدن باشد عموماً و کسی که بر سبیل عشرت همچون عاشق و معشوق خود را از این طرف به آن طرف و از آن طرف به این طرف غلطاند خصو