غَافِلَاتِفرهنگ واژگان قرآنزنان بي خبر (در عبارت "ﭐلَّذِينَ يَرْمُونَ ﭐلْمُحْصَنَاتِ ﭐلْغَافِلَاتِ " منظور زناني هستند که از شدت ايمان از بي عفتي و گناه بي خبرند )
غفلتلغتنامه دهخداغفلت . [ غ َ ل َ ] (ع مص ) گذاشتن . فراموش کردن . (منتهی الارب ). سهو. (دهار). رجوع به غفلة شود. || بی خبر گشتن . (منتهی الارب ). نادانستن چیزی و توجه نداشتن به چیزی . (فرهنگ نظام ). بی خبری و فراموشی . بی تمیزی و نادانی و بی تدبیری و بی پروایی . تهاون و سهل انگاری و عدم اعتن
غفلتفرهنگ فارسی عمید۱. فراموش کردن؛ از یاد بردن.۲. بیخبری.۳. فراموشکاری؛ سهو و اهمال.⟨ غفلت داشتن: (مصدر لازم) بیتوجه بودن.⟨ غفلت شدن: (مصدر لازم) بیتوجهی شدن.⟨ غفلت کردن: (مصدر لازم) غفلت داشتن؛ غفلت ورزیدن؛ غافل شدن؛ غافل بودن.⟨ غفلت ورزیدن: (مصدر لازم)