لغتنامه دهخدا
غشواء. [ غ َش ْ ] (ع ص ) مؤنث اغشی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بز که سپیدی روی وی را بپوشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن گوسفند که روی او سفید بود. (مهذب الاسماء). || اسب ماده ٔ سپیدسر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). غشواء. از خیل و جز آن ، آن است که سفیدی روی او را بپو