غیراجتماعیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی عی، عبوس [ترشرو 893]، ضد اجتماعی، خارجی، خانهنشین، خصمانه، کمحرف خجالتی بدبدرقه بیتفاوت اسرارآمیز
رفتار غیراجتماعیasocial behaviour, unsocial behaviourواژههای مصوب فرهنگستانرفتاری که نشاندهندۀ عدم توجه به ارزشها و مقررات اجتماعی و فقدان یا کمبود حساسیت اجتماعی است
غیراجتماعی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی غیراجتماعی بودن، تنهایی را دوستداشتن، درخلوت نشستن، اجتناب کردن، گوشه عزلت اختیار کردن
غیراجتماعی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی غیراجتماعی بودن، تنهایی را دوستداشتن، درخلوت نشستن، اجتناب کردن، گوشه عزلت اختیار کردن
نامهربانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی محبت، بیمهر، کملطف، نارفیق، بیالتفات، ترشرو، بیملاطفت، خصمانه، دشمن، غیراجتماعی
هزلفرهنگ فارسی عمید۱. مزاح؛ شوخی؛ سخن غیر جدی.۲. سخن بیهوده.۳. (ادبی) سخن منظوم یا منثور که محتوی مضامین غیراخلاقی و غیراجتماعی است.
ترشرو بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی دن، کجخلقی کردن، چهرهدرهم کشیدن، گره برابرو زدن، ابرودرهمکشیدن، ابرو گره کردن، اخم کردن، روی ترشکردن، غرغر کردن، دهن کجی کردن، توهم رفتن، غیراجتماعی بودن، ناراضی بودن
برنارد شاولغتنامه دهخدابرنارد شاو. [ ب ِ ] (اِخ ) جرج . نویسنده ٔ ایرلندی . وی در 26 ژوئیه ٔ 1856 م . در دوبلین در خانواده ای تهی دست متولد شد. در کودکی عشق به موسیقی را از مادر هنرمند خویش به ارث برد. پس از تحصیل اندک برای امرار م
غیراجتماعی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی غیراجتماعی بودن، تنهایی را دوستداشتن، درخلوت نشستن، اجتناب کردن، گوشه عزلت اختیار کردن
رفتار غیراجتماعیasocial behaviour, unsocial behaviourواژههای مصوب فرهنگستانرفتاری که نشاندهندۀ عدم توجه به ارزشها و مقررات اجتماعی و فقدان یا کمبود حساسیت اجتماعی است