غیرتیلغتنامه دهخداغیرتی . [ غ َ رَ ] (ص نسبی ) رشکین و غیور. غیرتمند. || آنکه دارای ناموس و نگهدار آبروو شرف باشد. (از ناظم الاطباء). رجوع به غیرت شود.
غرثیلغتنامه دهخداغرثی . [ غ َ ثا ] (ع ص ) گرسنه . تأنیث غرثان . ج ، غِراث . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || غرثی الوشاح ؛ زن باریک میان . (منتهی الارب ). زن باریک اندام و میان . (آنندراج ): امراءة غرثی الوشاح ؛ ای دقیقةالخصر لایملأ وشاحها فکانه غرثان . (اقرب الموارد).
غیرتی سمنانیلغتنامه دهخداغیرتی سمنانی . [ غ َ رَ ی ِ س ِ ] (اِخ ) شاعر قرن دهم هجری ، معاصر سام میرزا.وی به کرباس فروشی اشتغال داشت . این مطلع از اوست :ز سبزه گلرخ من بر سمن نقاب کشیدز مشک ناب عجایب خطی بر آب کشید. (تحفه ٔ سامی ص 147).</
غیرتی شیرازیلغتنامه دهخداغیرتی شیرازی . [ غ َ رَ ی ِ شی ] (اِخ ) صادقی کتابدار در مجمع الخواص آرد: غیرتی از بزرگان شیراز بود (در حدود قرن دهم هجری ) و در اقسام شعر دست داشت . این ابیات از اوست :رشکم آید که بعشق از غم مهجوری گل هیچکس منع جگرخواری بلبل نکند.شبها که روی دل به خدای تو کرده ام
غیرتی سمنانیلغتنامه دهخداغیرتی سمنانی . [ غ َ رَ ی ِ س ِ ] (اِخ ) شاعر قرن دهم هجری ، معاصر سام میرزا.وی به کرباس فروشی اشتغال داشت . این مطلع از اوست :ز سبزه گلرخ من بر سمن نقاب کشیدز مشک ناب عجایب خطی بر آب کشید. (تحفه ٔ سامی ص 147).</
غیرتی شیرازیلغتنامه دهخداغیرتی شیرازی . [ غ َ رَ ی ِ شی ] (اِخ ) صادقی کتابدار در مجمع الخواص آرد: غیرتی از بزرگان شیراز بود (در حدود قرن دهم هجری ) و در اقسام شعر دست داشت . این ابیات از اوست :رشکم آید که بعشق از غم مهجوری گل هیچکس منع جگرخواری بلبل نکند.شبها که روی دل به خدای تو کرده ام
غیرتی کشمیریلغتنامه دهخداغیرتی کشمیری . [ غ َرَ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) محمد عاقل خان . شاعر عهد محمدشاه پادشاه دهلی . (از صبح گلشن ص 301). در همین کتاب اشعاری از وی آمده است ، ولی بنظر میرسد که از غیرتی شیرازی باشد چه بعضی از ابیات آن در تذکره ها به غیرتی شیرازی نسبت داده
بی غیرتیلغتنامه دهخدابی غیرتی . [ غ َ / غ ِ رَ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی غیرت . بی ناموسی . بی شرفی . بی حیایی . بی دردی . بی عاری . که رشگن نبود بر ناموس خود. رکاکت . بی رگی : لیکن بحساب کاردانی بی غیرتی است بی زبانی . <p
غیرتی سمنانیلغتنامه دهخداغیرتی سمنانی . [ غ َ رَ ی ِ س ِ ] (اِخ ) شاعر قرن دهم هجری ، معاصر سام میرزا.وی به کرباس فروشی اشتغال داشت . این مطلع از اوست :ز سبزه گلرخ من بر سمن نقاب کشیدز مشک ناب عجایب خطی بر آب کشید. (تحفه ٔ سامی ص 147).</
غیرتی شیرازیلغتنامه دهخداغیرتی شیرازی . [ غ َ رَ ی ِ شی ] (اِخ ) صادقی کتابدار در مجمع الخواص آرد: غیرتی از بزرگان شیراز بود (در حدود قرن دهم هجری ) و در اقسام شعر دست داشت . این ابیات از اوست :رشکم آید که بعشق از غم مهجوری گل هیچکس منع جگرخواری بلبل نکند.شبها که روی دل به خدای تو کرده ام
غیرتی کشمیریلغتنامه دهخداغیرتی کشمیری . [ غ َرَ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) محمد عاقل خان . شاعر عهد محمدشاه پادشاه دهلی . (از صبح گلشن ص 301). در همین کتاب اشعاری از وی آمده است ، ولی بنظر میرسد که از غیرتی شیرازی باشد چه بعضی از ابیات آن در تذکره ها به غیرتی شیرازی نسبت داده
بی غیرتیلغتنامه دهخدابی غیرتی . [ غ َ / غ ِ رَ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی غیرت . بی ناموسی . بی شرفی . بی حیایی . بی دردی . بی عاری . که رشگن نبود بر ناموس خود. رکاکت . بی رگی : لیکن بحساب کاردانی بی غیرتی است بی زبانی . <p