غیرعادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بیرویه، بیحساب، نسنجیده، بدون قانون و قاعده، بیقاعده، نامتعارف ناشناخته، خارجی نادر مضحک، مسخره، استثایی، عجیب، شگفت آور، فاحش، اغراق آمیز
پایان غیرعادیabend, abnormal endواژههای مصوب فرهنگستانمتوقف شدن برنامهریزینشدۀ اجرای برنامه براثر مواجهۀ رایانه با دستور یا فرایندی ناشناس
غیرعادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بیرویه، بیحساب، نسنجیده، بدون قانون و قاعده، بیقاعده، نامتعارف ناشناخته، خارجی نادر مضحک، مسخره، استثایی، عجیب، شگفت آور، فاحش، اغراق آمیز
پایان غیرعادیabend, abnormal endواژههای مصوب فرهنگستانمتوقف شدن برنامهریزینشدۀ اجرای برنامه براثر مواجهۀ رایانه با دستور یا فرایندی ناشناس
پرتوِ غیرعادیextraordinary rayواژههای مصوب فرهنگستانیکی از دو مؤلفۀ موج الکترومغناطیسی که در عبور نور از بلور ناهمسانگرد تشکیل میشود و از قانون اِسنِل پیروی نمیکند