غیرفعالسازیdeactivationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند زدودن اجزای فعال از یک محیط خورنده برای کاهش میزان خورندگی محیط متـ . واکنانش
غیرفعالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه یرفعال، فارغ، آسوده، خلاص، دست ازکار کشیده، بیکار موات، متروکه، برکنار بازنشسته، فارغبال
خط غیرفعالout-of-service trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی که به هر دلیلی، مانند نقص و انسداد و نداشتن کاربری، بهطور موقت یا دائم مورد بهرهبرداری قرار نگیرد