لغتنامه دهخدا
ناشی . (از ع ، ص ) بی وقوف و اجنبی . (السامی ) (رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). تازه کار و مبتدی . (فرهنگ نظام ). کم تجربت . (السامی ). بی تجربه . تازه کار. ناآزموده . نکرده کار. ناکرده کار. غُمر. ناآزموده کار. بی مهارت . نااستاد. ناوارد به کاری . غیرماهر :</