غير آمندیکشنری عربی به فارسیناامن , غيرمحفوظ , بدون ايمني , غير مطملن , نامعين , غير قطعي , سست , بي اعتبار , متزلزل
insecureدیکشنری انگلیسی به فارسیناامن، متزلزل، سست، غير مطمئن، غیر قطعی، غیرمحفوظ، بدون ایمنی، بی اعتبار، نا معین
خالدلغتنامه دهخداخالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن کلاب . وی از انس روایت دارد.او را حدیث منکری است : «ان اﷲ اکرم امتی بالالویة» ولیدبن مسلم از عنبسةبن عبدالرحمان از او روایت کرده .ولی ازدی آن را ترک نموده است . عقیلی حدیث او را غیرمحفوظ و بی اصل میداند. (از لسان المیزان ج 2
استانکویلغتنامه دهخدااستانکوی . [ ] (اِخ ) یا استان کُس یا استان کو . جزیره ٔ مستطیل و تنگی است در بحرالجزائر مقابل ساحل جنوب غربی آناطولی در دهانه ٔ خلیج مستطیل معروف به استانکوی کورفزی . از شمال شرقی بسوی جنوب غربی بین 36 درجه و 40</s