لغتنامه دهخدا
غ-رض . [ غ َ ] (ع اِ) پیش بند شتر مانند تنگ زین را. ج ، غُروض ، اغراض . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الغرض للرحل کالحزام للسرج . (اقرب الموارد). || جویچه ٔ ناتمام از رودبار، یا شعبه ای کلان از رودبار مغاک . ج ، غُرضان ، غِرضان . (منتهی الارب ).شعبة فی الوادی غیر کاملة او اکبر م