فاجعۀ فرابنفشultraviolet catastropheواژههای مصوب فرهنگستاننارسایـی قانون ریلی ـ جینز در مـورد تابش جسم سیاه در طولِموجهای کوتاه
فاجعةلغتنامه دهخدافاجعة. [ ج ِ ع َ ] (ع اِ) سختی و اندوه . (ناظم الاطباء). بلا و مصیبت . ج ، فواجع. (اقرب الموارد).
فاجعهدیکشنری فارسی به انگلیسیobscenity, adversities, calamity, catastrophe, disaster, holocaust, plague, tragedy