خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاخر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فاخر
/fāxer/
معنی
۱.نیکو؛ عالی.
۲. گرانبها؛ باارزش: لباسهای فاخر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پرقیمت، گرانبها، نفیس
۲. باشکوه، عالی
۳. فخرکننده
دیکشنری
dressy
-
جستوجوی دقیق
-
فاخر
فرهنگ نامها
(تلفظ: fāxer) (عربی) گرانبها ، با ارزش ؛ عالی ؛ نیکو .
-
فاخر
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرقیمت، گرانبها، نفیس ۲. باشکوه، عالی ۳. فخرکننده
-
فاخر
لغتنامه دهخدا
فاخر. [ خ ِ ] (اِخ ) امام فاخربن معاذ. یکی از مشاهیر سیستان در زمان سلطان مسعود غزنوی بوده است . رجوع به تاریخ سیستان ص 362 و 367 شود.
-
فاخر
لغتنامه دهخدا
فاخر. [ خ ِ ] (اِخ ) نام شاعری است . رجوع به فاخری شود.
-
فاخر
لغتنامه دهخدا
فاخر.[ خ ِ ] (ع ص ) نازنده . (منتهی الارب ). || بهترین هر چیزی . گرانمایه . (منتهی الارب ) : آستین نسترن پر بیضه ٔ عنبر شوددامن بادام بن پر لؤلؤ فاخر شود. منوچهری .شادمانی بدان که ت از سلطان خلعتی فاخر آمد و منشور. ناصرخسرو.رسول را بیاورید و خلعتی ...
-
فاخر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] fāxer ۱.نیکو؛ عالی.۲. گرانبها؛ باارزش: لباسهای فاخر.
-
فاخر
فرهنگ فارسی معین
(خ ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - نازنده ، فخر کننده . 2 - (ص .) هر چیز گران بها و قیمتی .
-
فاخر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
dressy
-
فاخر
دیکشنری فارسی به عربی
غالي , غرامة
-
فاخر
دیکشنری عربی به فارسی
وافر , مجلل , انبوه , پربرکت , خوش گذران , داراي زندگي تجملي
-
واژههای مشابه
-
جامه فاخر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
regalia
-
جامه فاخر پوشیدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
dress
-
جستوجو در متن
-
فاخره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: فاخرَة، مؤنثِ فاخر] [قدیمی] fāxere = فاخر