فارجیلغتنامه دهخدافارجی . [ رِ ] (ص نسبی ) منسوب به باب فارجک که محله ٔ بزرگی است در بخارا. (سمعانی ). رجوع به فارجک و فارزی شود.
فارجکلغتنامه دهخدافارجک . [ رِ ج َ ] (اِخ ) محله ٔ بزرگی در بخارا. (از معجم البلدان ). این کوی در زمان نصربن احمد سامانی در اثر یک حریق عظیم سوخته است . رجوع به تاریخ بخارای نرشخی ص 113 و کلمه ٔ فارزه شود.
مفارزةلغتنامه دهخدامفارزة. [ م ُ رَزَ ] (ع مص ) جدا گردیدن دو شریک از یکدیگر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).