فسلاءلغتنامه دهخدافسلاء. [ ف ُ س َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ فسل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فسل شود.
فاسلولغتنامه دهخدافاسلو. [ ] (معرب ، اِ) به یونانی لوبیاست . فاصولیا. (ازفهرست مخزن الادویه ). فاسولیا. فاسیولن . اصوفورون .
فاصولیةلغتنامه دهخدافاصولیة. [ ی َ ] (معرب ، اِ) لوبیا. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فاسلو شود. || در تداول عامه ٔ عراق ، لوبیای پخته که خوراکی است .
فاسلولغتنامه دهخدافاسلو. [ ] (معرب ، اِ) به یونانی لوبیاست . فاصولیا. (ازفهرست مخزن الادویه ). فاسولیا. فاسیولن . اصوفورون .
فاسیولنلغتنامه دهخدافاسیولن . [ ل ُ ] (معرب ، اِ) لوبیای سفید. اصوفورون . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فاسولیا و فاسلو شود.