فاطوسلغتنامه دهخدافاطوس . (معرب ، اِ) ماهی عظیمی است که کشتیها را میشکند، و دریانوردان آن را میشناسند و کهنه ٔ حیض را میگیرند و بر کشتی می آویزند تا فاطوس بگریزد، و بهمین سبب آن راحوت الحیض نیز گفته اند. (حیات الحیوان ج 2 ص 176</span
فوثیوسلغتنامه دهخدافوثیوس . [ ف ُ ] (اِخ ) یک روحانی مسیحی است که روایات تاریخ کتزیاس از طریق نوشته های او به زمان حاضر رسیده است . (از ایران باستان پیرنیا ص 73).
فطوسلغتنامه دهخدافطوس . [ ] (اِ) حب الاس . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به فطس شود.
فطوسلغتنامه دهخدافطوس . [ ف ُ ] (ع مص ) مردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ).
قاطوسلغتنامه دهخداقاطوس . (معرب ، اِ) از کلمه ٔ یونانی کِتِه ، کِتُس . حوت . (نشوءاللغة). ماهی بزرگ و آن را غاطوس و عاطوس و قیطس و فاغوس نیز آورده اند. این کلمه را دمیری فاطوس با فاء ضبط می کند.