فاوانیالغتنامه دهخدافاوانیا. (اِ) عودالصلیب . بوزیدان . عودالکهینا. کهیانیا. نارمشک . رمان مصری . عودالریح . (یادداشت بخط مؤلف ). درخت عودالصلیب باشد. بجهت دفع نقرس و صرع و کابوس
فاوانیافرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگیاهی با برگهای ضخیم و دانههای سرخرنگ شبیه دانۀ انار که بیشتر در مناطق معتدل میروید و برای معالجۀ بیماریهای کبدی، نقرس، و صرع به کار میرود؛ عودالصلیب؛ عود
فوانیالغتنامه دهخدافوانیا. [ ف َ ] (معرب ، اِ) در یونانی پونیا . گل صدتومانی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فاوانیا شود.
فادانیاواژهنامه آزادعود صلیب . نوعی چوب.گویند اگر فادانیا را بر گردن گوسفندی ببندند گرگ به ان گله حمله نمی توان کرد