فخرآباد عارفیلغتنامه دهخدافخرآباد عارفی . [ ف َ دِ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران که دارای 42 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) اسم قدیم قلعه ٔ ری که فخرالدولةبن بویه عمارت آن را تجدید کرد و به نام خود نامید. (معجم البلدان ).
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومه ٔ شهرستان مشهد که در 32 هزارگزی شمال باختری مشهد و دوهزارگزی باختر راه مشهد به ارداک قرار دارد. جلگه ای معتدل و دارای 269 تن سکنه است . آب آنجا از قنات
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دوآب بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 26 هزارگزی شمال باختر اردل قرار دارد و دارای 40 تن سکنه است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir="ltr"
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دهوک بخش طبس شهرستان فردوس که در 12 هزارگزی جنوب خاوری طبس ، سر راه اتومبیل رو طبس به نایبند قرار دارد. جلگه ای گرمسیر و دارای 17 تن سکنه است . آب آنجااز قنات تأمین
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز که در 57 هزارگزی جنوب خاوری اردکان قرار دارد و دارای 45 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) اسم قدیم قلعه ٔ ری که فخرالدولةبن بویه عمارت آن را تجدید کرد و به نام خود نامید. (معجم البلدان ).
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومه ٔ شهرستان مشهد که در 32 هزارگزی شمال باختری مشهد و دوهزارگزی باختر راه مشهد به ارداک قرار دارد. جلگه ای معتدل و دارای 269 تن سکنه است . آب آنجا از قنات
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دوآب بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 26 هزارگزی شمال باختر اردل قرار دارد و دارای 40 تن سکنه است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir="ltr"
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دهوک بخش طبس شهرستان فردوس که در 12 هزارگزی جنوب خاوری طبس ، سر راه اتومبیل رو طبس به نایبند قرار دارد. جلگه ای گرمسیر و دارای 17 تن سکنه است . آب آنجااز قنات تأمین
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز که در 57 هزارگزی جنوب خاوری اردکان قرار دارد و دارای 45 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) اسم قدیم قلعه ٔ ری که فخرالدولةبن بویه عمارت آن را تجدید کرد و به نام خود نامید. (معجم البلدان ).
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومه ٔ شهرستان مشهد که در 32 هزارگزی شمال باختری مشهد و دوهزارگزی باختر راه مشهد به ارداک قرار دارد. جلگه ای معتدل و دارای 269 تن سکنه است . آب آنجا از قنات
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دوآب بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 26 هزارگزی شمال باختر اردل قرار دارد و دارای 40 تن سکنه است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir="ltr"
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دهوک بخش طبس شهرستان فردوس که در 12 هزارگزی جنوب خاوری طبس ، سر راه اتومبیل رو طبس به نایبند قرار دارد. جلگه ای گرمسیر و دارای 17 تن سکنه است . آب آنجااز قنات تأمین
فخرآبادلغتنامه دهخدافخرآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز که در 57 هزارگزی جنوب خاوری اردکان قرار دارد و دارای 45 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)