فرازآبادلغتنامه دهخدافرازآباد. [ ف َ ] (اِ مرکب ) عالم بالا. (آنندراج ). عالم علوی که افلاک است . برساخته ٔ فرقه ٔ آذرکیوان . (فرهنگ دساتیر).
فیروزآبادلغتنامه دهخدافیروزآباد. (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان رفسنجان که دارای 110 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله ، پسته و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
فیروزآبادلغتنامه دهخدافیروزآباد. (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان قوچان که دارای 385 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و انگور است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
فیروزآبادلغتنامه دهخدافیروزآباد. (اِخ ) دهی است از بخش اشکذر شهرستان یزد که دارای 1145 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است . کار دستی مردم بافتن کرباس است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
فیروزآبادلغتنامه دهخدافیروزآباد. (اِخ ) دهی است از بخش خاش شهرستان زاهدان که دارای 200 تن سکنه است . آب آن ازقنات و محصول عمده اش غله و لبنیات است . ساکنان از طایفه ٔ ریگی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
فیروزآبادلغتنامه دهخدافیروزآباد. (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان سیرجان که دارای 20 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).