خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرانک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرانک
فرهنگ نامها
(تلفظ: farānak) (= فرانگ) به معنی پروانه ؛ (در اعلام) نام دختر برزین و زن بهرام گور ؛ نام مادر فریدون در داستانهای ملی .
-
فرانک
لغتنامه دهخدا
فرانک . [ ف َ ن َ ] (اِ) پروانه . سیاه گوش . فرانه . فرانق . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به فرانق شود.
-
فرانک
لغتنامه دهخدا
فرانک . [ ف َ ن َ ] (اِخ ) دختر دهقان برزین که زن بهرام گور بود. (ولف ) : مهین دخت را نام ماه آفریدفرانک دگر بد، دگر شنبلید.فردوسی .
-
فرانک
لغتنامه دهخدا
فرانک . [ ف َ ن َ ] (اِخ ) نام مادر فریدون است . (برهان ). مادر فریدون فرخ بود که او را در بیشه ٔ مازندران پنهان کرده بود، چنانکه در تواریخ است . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) : فرانک بدش نام وفرخنده بودبه مهر فریدون دل آگنده بود.فردوسی .
-
فرانک
لغتنامه دهخدا
فرانک . [ فْرا / ف ِ ] (اِخ ) یک فرد قبیله ٔفرانکها که اصلاً از قبایل ژرمن بودند و امپراطوری فرانکی را به وجود آوردند و در حدود قرن نهم میلادی بر سراسر فرانسه ، آلمان و ایتالیای امروز فرمانروایی داشتند. (از فرهنگ وبستر). || در یونان و کشورهای اسلامی ...
-
فرانک
لغتنامه دهخدا
فرانک . [ فْرا /ف ِ ] (فرانسوی ، اِ) نام سکه ای است از ملک فرانسه . (آنندراج از مسافرت نامه ٔ شاه ایران ). واحد پول در فرانسه ، بلژیک و سویس . (از فرهنگ آکسفورد). مأخوذ از نام فرانکوروم رکس پادشاه فرانسویان است که برای نخستین بار سکه زد. (از فرهنگ ز...
-
فرانک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] farānak = پروانه
-
فرانک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: franc] ferānk واحد پول کشورهای فرانسه، سویس، بلژیک، و چند کشور افریقایی.
-
فرانک
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ فر. ] (اِ.) واحد پول کشورهای فرانسه ، سوئیس ، بلژیک .
-
فرانک
دیکشنری فارسی به انگلیسی
Frank
-
واژههای مشابه
-
فرانک (واحد پولی فرانسه)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
franc
-
سانتیم (یک صدم فرانک فرانسه)
دیکشنری فارسی به عربی
سنتيم
-
فرانکی (وابسته به زبان ژرمنی فرانک ها)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
Frankish