خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراهیخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فراهیخته
/farāhixte/
معنی
۱. برکشیده.
۲. تربیتشده؛ ادبآموخته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فراهیخته
لغتنامه دهخدا
فراهیخته . [ ف َت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) برکشیده . ادب کرده . فراخته . فرهخته . (انجمن آرای ناصری ). و رجوع به فراهختن شود.
-
فراهیخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹فرهیخته، فرهخته› [قدیمی] farāhixte ۱. برکشیده.۲. تربیتشده؛ ادبآموخته.
-
فراهیخته
فرهنگ فارسی معین
(فَ تِ) (ص مف .) = فراهخته : 1 - برکشیده . 2 - تربیت شده ، ادب آموخته .