فردیلغتنامه دهخدافردی . [ ف َ ] (حامص )انفراد. تنهایی . بی انبازی . یگانه بودن : اگر با بخت نرماده قرینند این خدادوران تو چون دوران به فردی ساز کآخر فرد دورانی . خاقانی .|| (ص نسبی ) منسوب به فرد. انفرادی . رجوع به فرد شود.
فردیلغتنامه دهخدافردی . [ ف َ دا ] (ع ق ) یکان یکان : جأوا فردی ؛ آمدند یکان یکان . (منتهی الارب ). واحداً بعد واحد. (از اقرب الموارد).
فریدیلغتنامه دهخدافریدی . [ ف َ ] (اِخ ) تیره ای از شعبه ٔ شیبانی ایل عرب از ایلات پنجگانه ٔ فراس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).
فریدیلغتنامه دهخدافریدی . [ ف َ ] (اِخ ) ظاهراً از شعرای معاصر سوزنی سمرقندی است زیرا سوزنی در مدیحه ای گفته است : جمله در خدمت تو رقص کنان چه معزی چه فریدی چه رشید.
فرضیلغتنامه دهخدافرضی . [ ف َ رَ ] (اِخ ) عبیداﷲبن محمدبن احمدبن محمدبن علی بن مهران الفرضی المقری ٔ البغدادی ، مکنی به ابواحمد. امامی فاضل و پرهیزگار و ثقه بود. از قاضی ابوعبداﷲ محاملی و یوسف بن یعقوب بن اسحاق البهلول و جز آنان حدیث شنید. ابومحمد الخلال و ابوالقاسم ازهری را از وی روایت است .
فردیناندلغتنامه دهخدافردیناند. [ ف ِ ] (اِخ ) پادشاه رومانی . متولد 1865 و متوفی به سال 1927 م . بود. وی از سال 1914 تا 1927 م . بر رومانی فرمانروایی کرد. (از فر
فردیسلغتنامه دهخدافردیس . [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام پازوکی بخش ورامین شهرستان تهران ، واقع در پانزده هزارگزی شمال باختری ورامین و دوهزارگزی خاور راه شوسه ٔ ورامین به تهران . ناحیه ای است جلگه ای ، معتدل و دارای 333 تن سکنه . آب آن از قنات مشروب می
فردیناندلغتنامه دهخدافردیناند. [ ف ِ ] (اِخ ) نام دو تن از شاهان آراگون . فردیناند اول از 1412 تا 1416 م . پادشاهی کرد. فردیناند دوم از 1425 تا 1516 م . پادشاهی
فردیناندلغتنامه دهخدافردیناند. [ ف ِ ] (اِخ ) نام پنج تن از پادشاهان کاستیل و لئون : فردیناند اول از 1037 تا 1065 م . پادشاهی کرد. فردیناند دوم دومین فرزند آلفونس هفتم از 1157 تا <span class="hl"
فردیناندلغتنامه دهخدافردیناند. [ ف ِ ] (اِخ ) پادشاه رومانی . متولد 1865 و متوفی به سال 1927 م . بود. وی از سال 1914 تا 1927 م . بر رومانی فرمانروایی کرد. (از فر
فردی زندلغتنامه دهخدافردی زند. [ ف َ ی ِ زَ ] (اِخ )شیرازی . نامش صفربیک و مردی سیاح ، درویش منش و قلندرمشرب بوده است . در مراتب الفاظ چندان تتبعی نداشته وبرحسب طبع غزلی موزون می سروده است . از آثار اوست :در روزگار هرکه عزیز است خوار تست این حکم تازه ای است که در روزگار تست چون من ز ج
فردی وندلغتنامه دهخدافردی وند. [ ف َ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منگره ٔ بخش الوار گرم سیری شهرستان خرم آباد، واقعدر 43هزارگزی شمال باختری حسینیه و 21هزارگزی خاور راه اتومبیل رو خرم آباد به اندیمشک . ناحیه ای است کوهستانی ، معت
فردیسلغتنامه دهخدافردیس . [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام پازوکی بخش ورامین شهرستان تهران ، واقع در پانزده هزارگزی شمال باختری ورامین و دوهزارگزی خاور راه شوسه ٔ ورامین به تهران . ناحیه ای است جلگه ای ، معتدل و دارای 333 تن سکنه . آب آن از قنات مشروب می
حسین فردیلغتنامه دهخداحسین فردی . [ ح ُ س َ ن ِ ف َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ رومی قسطنطینی شاعر متخلص به فردی معروف به ارایچی زاده . متوفی 1121 هَ . ق . دیوان شعر ترکی و «شاپورنامه » بنظم ترکی دارد. (هدیة العارفین ج 1 ص <span class="hl"
علی فردیلغتنامه دهخداعلی فردی . [ ع َ ی ِ ف َ ] (اِخ ) ابن مصطفی قیصری رومی حنفی . مشهور به فردی . متوفی در سال 1127 هَ . ق . اوراست : الحاشیةالفردیة علی الحسینیة فی الاَّداب . (از معجم المؤلفین از هدیة العارفین بغدادی ج 1 ص <sp
منفردیلغتنامه دهخدامنفردی . [ م ُف َ رِ ] (حامص ) تنهایی و مجردی . (ناظم الاطباء). منفرد بودن . حالت و چگونگی منفرد. رجوع به منفرد شود.
برنامۀ آموزش فردیindividualized educational planواژههای مصوب فرهنگستانبرنامۀ اجباری دولت برای آموزش کودکان توانخواه باتوجهبه ویژگیهای فردی آنها اختـ . باف IEP
تأثیر بینافردیinterpersonal influenceواژههای مصوب فرهنگستانفشار اجتماعی مستقیم از طرف یک فرد یا گروه بر فرد یا گروه دیگر که از طریق مطالبات و تهدیدها از یک سو و وعدة پادش یا تأیید اجتماعی از سوی دیگر اعمال میشود