فرزنیلغتنامه دهخدافرزنی . [ ف َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 24هزارگزی شمال باختری فریمان . ناحیه ای است جلگه ای ، معتدل و دارای 223 تن سکنه . از قنات مشروب میشود و محصول عمده اش غلات
فرزینیلغتنامه دهخدافرزینی . [ ف َ ] (حامص ) فرزین بودن : بیدق چو گذاشت هفت خانه فرزینی یافت جاودانه . خاقانی .رجوع به فرزین شود.
فیرزانیلغتنامه دهخدافیرزانی . [ رُ ] (ص نسبی ) منسوب به فیرزان که نام اجدادی است . (سمعانی ). ظاهراً مخفف فیروزانی است .
فرزانگیلغتنامه دهخدافرزانگی . [ف َ ن َ / ن ِ ] (حامص ) حکمت . خِرد. خردمندی . عاقلی . بخردی . (یادداشت به خط مؤلف ). در زبان پهلوی فرزانکیه ، از: فرزانک + ئیه که یاء نسبت است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) : گوی پیشرو نام او خانگی