فرسایش بسترunderground erosionواژههای مصوب فرهنگستانزوال زیربستر خط که ممکن است بهدلیل آبشستگی یا عوامل دیگر باشد
فرسایشفرهنگ فارسی عمید۱. پوسیده شدن؛ فرسودگی.۲. (زمینشناسی) تغییر سطح خارجی پوستۀ زمین است در اثر آبهای روان و بادها.
سرعت فرسایشیerosive velocityواژههای مصوب فرهنگستانسرعت آب در آبراهه که بیش از آن فرسایش بستر یا ساحل صورت میگیرد
فرسایشفرهنگ فارسی عمید۱. پوسیده شدن؛ فرسودگی.۲. (زمینشناسی) تغییر سطح خارجی پوستۀ زمین است در اثر آبهای روان و بادها.
فرسایشفرهنگ فارسی عمید۱. پوسیده شدن؛ فرسودگی.۲. (زمینشناسی) تغییر سطح خارجی پوستۀ زمین است در اثر آبهای روان و بادها.
چرخۀ فرسایشerosion cycleواژههای مصوب فرهنگستانتوالی نظاممند و کامل تغییرات طبیعی زمینچهر از آغاز فرسایش تا شکل نهایی آن