فرستندهـ گیرندهtransmitter-receiverواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که همزمان داده را ارسال و دریافت میکند اختـ . فرستگیر transceiver
فرستندهلغتنامه دهخدافرستنده .[ ف ِ رِ ت َ دَ / دِ ] (نف ) آنکه میفرستد. (یادداشت به خط مؤلف ). باعث . (مهذب الاسماء). مرسل . که کسی یاچیزی را به جایی فرستد. مقابل فرستاده : که ایدر فرستنده ٔ تو که بودکه را خواستی زین دلیران بسود.
فرستندهفرهنگ فارسی عمید۱. آنکه کسی یا چیزی را به جایی میفرستد: فرستندۀ نامه.۲. دستگاهی که امواج الکترومغناطیسی صوتی و تصویری را برای گیرندهها میفرستد.
شناوۀ صوتیsonobuoyواژههای مصوب فرهنگستانفرستنده ـ گیرندۀ صوتی کوچکی که از هواگَرد بر سطح آب رها میکنند تا صدای زیردریایی را ردگیری و به هواگَرد ارسال کند
نشانفرستbeaconواژههای مصوب فرهنگستانفـرستنـده ـ گیرنـدهای با بُرد کوتاه که ارتباط بین وسایل نقلیه و مدیریت حملونقل را امکانپذیر میسازد
دسترسی چندگانۀ بسامدتقسیمfrequency division multiple accessواژههای مصوب فرهنگستانصورت اصلی دسترسی در ارتباطات رادیویی چندباندی که در آن هر باند به شکافهای بسامدی باریک تقسیم میشود و هر فرستندهـ گیرنده دارای باند اختصاصی خود است اختـ . بسامدتقسیم FDMA