خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرسنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فرسنگ
/farsang/
معنی
۱. = فرسخ
۲. [قدیمی] = فرسنگسار
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
فرسخ
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرسنگ
واژگان مترادف و متضاد
فرسخ
-
فرسنگ
لغتنامه دهخدا
فرسنگ . [ ف َ س َ ] (اِ) پهلوی فرسنگ (مقیاس طول )، پارسی باستان ظاهراً فرسنگا و صورت یونانی شده ٔ آن پراساغس و معرب آن فرسخ است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). قدری باشد معین از راه و آن به مقدار سه میل است و هر میلی چهارهزار گز باشد و طول هرگزی به قدر...
-
فرسنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: frasang] ‹پرسنگ› farsang ۱. = فرسخ۲. [قدیمی] = فرسنگسار
-
فرسنگ
فرهنگ فارسی معین
(فَ سَ) [ په . ] (اِ.) = فرسخ : واحدی برای اندازه گیری مسافت ، تقریباً شش کیلومتر.
-
واژههای مشابه
-
چهار فرسنگ
لغتنامه دهخدا
چهار فرسنگ . [ چ َ ف َ س َ ] (اِخ ) رجوع به چهارفرسخ و چارفرسنگ شود.
-
جستوجو در متن
-
پرسنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] parsang = فرسنگ
-
corruptress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرسنگ
-
corruptress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرسنگ
-
erosely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرسنگ
-
toadess
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرسنگ
-
خانقاه شتر
لغتنامه دهخدا
خانقاه شتر. [ ن َ / ن ِ هَِ ش ُ ت ُ ] (اِخ ) نام ناحیتی بوده است بر سر راه گنجه . مستوفی در نزهة القلوب آرد: از قراباغ تا دیه هر سه فرسنگ ، ازو تا غرق پنج فرسنگ ، ازو تا دیه لبندان چهار فرسنگ ، ازو تا بازار جوق سه فرسنگ ، ازو تا شهر بردع چهار فرسنگ ا...
-
فرسخ
لهجه و گویش مازنی
farseKh فرسنگ – مسافتی معادل شش هزار متر
-
last mile connectivity service
مهندسی کامپیوتر
سرویس اتصال فرسنگ آخر