۱. اطاعت، فرمانبرداری، مطاوعت ۲. نوکری
اطاعت
mind
فرمانبری.
اطاعت.
فرمانبر، خدمتگزار.
سینی بسیار کوچک برای چای از جنس « ورشاب »
فرمانبری
تسليم بودن - خضوع - فرمانبري