فرمول بینالمللی گرانیInternational Gravity Formula, IGFواژههای مصوب فرهنگستانفرمولی برای توصیف مقدار نظری میدان گرانی زمین در هر نقطة کرهوار مرجع با فرض توزیع همگن چگالی
فرمولفرهنگ فارسی عمید۱. (ریاضی) قاعدهای که به کمک علامتهای جبری بیان شود.۲. (شیمی) علامتهای اختصاری که برای بیان کردن ترکیب شیمیایی مواد به کار میرود، مانندِ co۲.۳. (فیزیک) عبارتی که رابطۀ چند کمیت را با یکدیگر بیان میکند.۴. [عامیانه] اسلوب؛ قاعده.
فرمولفرهنگ فارسی معین(فُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نمونه ، سرمشق ، دستور (فره ). 2 - رمز. 3 - نشان دادن یک اصل یا رابطه ای معین با نمادهای ریاضی . 4 - نمایاندن یک ترکیب یا ساختمان شیمیایی با نمادها و علامات اختصاری .
میدان مرجع گرانیgravity reference fieldواژههای مصوب فرهنگستانمدل ریاضی میدان گرانی زمین بر پایة فرمول بینالمللی گرانی
فرمولفرهنگ فارسی عمید۱. (ریاضی) قاعدهای که به کمک علامتهای جبری بیان شود.۲. (شیمی) علامتهای اختصاری که برای بیان کردن ترکیب شیمیایی مواد به کار میرود، مانندِ co۲.۳. (فیزیک) عبارتی که رابطۀ چند کمیت را با یکدیگر بیان میکند.۴. [عامیانه] اسلوب؛ قاعده.
فرمولفرهنگ فارسی معین(فُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نمونه ، سرمشق ، دستور (فره ). 2 - رمز. 3 - نشان دادن یک اصل یا رابطه ای معین با نمادهای ریاضی . 4 - نمایاندن یک ترکیب یا ساختمان شیمیایی با نمادها و علامات اختصاری .
فرمولفرهنگ فارسی عمید۱. (ریاضی) قاعدهای که به کمک علامتهای جبری بیان شود.۲. (شیمی) علامتهای اختصاری که برای بیان کردن ترکیب شیمیایی مواد به کار میرود، مانندِ co۲.۳. (فیزیک) عبارتی که رابطۀ چند کمیت را با یکدیگر بیان میکند.۴. [عامیانه] اسلوب؛ قاعده.