خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرورفتگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فرورفتگی
/foruraftegi/
معنی
جایی که از اطراف خود پستتر باشد؛ گودی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
depression, hollow, indentation, socket, valley, well
-
جستوجوی دقیق
-
فرورفتگی
لغتنامه دهخدا
فرورفتگی . [ ف ُرو رَ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) گودی . هر جای فرورفته .
-
فرورفتگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) foruraftegi جایی که از اطراف خود پستتر باشد؛ گودی.
-
فرورفتگی
دیکشنری فارسی به عربی
شق
-
جستوجو در متن
-
pit 4
گودی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] جای فرورفتگی
-
dip
فرهنگ لغات علمی
فرورفتگی
-
dip
فرهنگ لغات علمی
فرورفتگی
-
igniform
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرورفتگی
-
levigation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرورفتگی
-
curneys
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرورفتگی
-
frondescence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرورفتگی
-
obsignation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرورفتگی
-
deflea
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرورفتگی
-
feckulence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرورفتگی
-
outsole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرورفتگی