فراشتگیلغتنامه دهخدافراشتگی . [ ف َ ت َ / ت ِ ] (حامص ) افراشتگی . افراختگی . فراختگی . رجوع به افراشتگی شود.
فروسیتلغتنامه دهخدافروسیت . [ ف ُ سی ی َ ] (ع مص ، اِمص ) فروسة.سواری . سوارکاری . (یادداشت بخط مؤلف ). سواری اسب وشناختن اسب . (غیاث ). رجوع به فروسة و فروسیة شود.
فراشتولغتنامه دهخدافراشتو. [ ف َ ] (اِ) فراستو. (شعوری ). فراشتک . فراشتروک . فراشترو. فراستوک . فراستک . پرستو. رجوع به پرستو شود.