فالانژ 1Falange 1واژههای مصوب فرهنگستان1. اقلیت منسجم و افراطی در داخل حزب فاشیست اسپانیا که در دهۀ 1930 پا گرفت 2. عضو حزب فالانژ
فلنگلغتنامه دهخدافلنگ . [ ف َ ل َ ](اِ) به معنی تیر بدخشانی است ، و ظاهراً مصحف فیلک است . (از یادداشتهای مؤلف ). بیلک . پیلک : به کوه برشد و اندر نهاله گه بنشست فلنگ پیش به زه کرد همچو چرخ به چنگ .فرخی .
فلنگلغتنامه دهخدافلنگ . [ ف َ ل َ ](اِ) به معنی تیر بدخشانی است ، و ظاهراً مصحف فیلک است . (از یادداشتهای مؤلف ). بیلک . پیلک : به کوه برشد و اندر نهاله گه بنشست فلنگ پیش به زه کرد همچو چرخ به چنگ .فرخی .
فلنگلغتنامه دهخدافلنگ . [ ف َ ل َ ](اِ) به معنی تیر بدخشانی است ، و ظاهراً مصحف فیلک است . (از یادداشتهای مؤلف ). بیلک . پیلک : به کوه برشد و اندر نهاله گه بنشست فلنگ پیش به زه کرد همچو چرخ به چنگ .فرخی .
رافلنگلغتنامه دهخدارافلنگ . [ ف ِ ل ِ ] (اِخ ) از خاورشناسان نامی بود که بسال 1535 م . در قصبه ٔ لونوی واقع در نزدیکی شهر لیل فرانسه پا بعرصه ٔ وجود گذاشت و در سال 1597 درگذشت . اوابتدا در انگلستان بتدریس زبان یونان قدیم مشغول