فلاتنلغتنامه دهخدافلاتن . [ ف َ ت ُ ] (اِخ ) مخفف فلاتون (فلاطون )، و او حکیمی بوده است در زمان عیسی علیه السلام (!). (برهان ). رجوع به فلاطون ، فلاطن و افلاطون شود.
فلاطنلغتنامه دهخدافلاطن . [ ف َ طُ ] (اِخ ) افلاطون : نقش فرسوده ٔ فلاطن رابر درِ احسن الملل منهید.خاقانی .
فلتانلغتنامه دهخدافلتان . [ ف ُ ل َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ مؤنث فلان . (منتهی الارب ). رجوع به فلان و فلانه شود.
فلوطینسلغتنامه دهخدافلوطینس . [ ف ِ ن ُ ] (اِخ ) نام حکیمی از مفسرین کتب حکمای قدیم . (ابن الندیم ). (205 - 270 ق . م .) فیلسوف نوافلاطونی رم . در مصر تولد یافت و در اسکندریه تحصیل علوم کرد و از سال 24
افلاطونیان نولغتنامه دهخداافلاطونیان نو. [ اَ نیا ن ِ ن َ ] (اِخ ) یا نوافلاطونیان . همان پیروان فلوطین اند که به افلاطونیان اخیر شهرت دارند. رجوع به این کلمه و فلوطین و پلوتن شود.
ساکاسلغتنامه دهخداساکاس . (اِخ ) آمونیوس .از حکمای قدیم اسکندریه در نیمه ٔ اول قرن سوم و پایه گذار مکتب نوافلاطونیان و استاد فلوطین معروف است .
فلوطینسلغتنامه دهخدافلوطینس . [ ف ِ ن ُ ] (اِخ ) نام حکیمی از مفسرین کتب حکمای قدیم . (ابن الندیم ). (205 - 270 ق . م .) فیلسوف نوافلاطونی رم . در مصر تولد یافت و در اسکندریه تحصیل علوم کرد و از سال 24