لغتنامه دهخدا
راستفنجان . [ ف ِ ] (اِخ ) صحرا و ناحیه ای است ظاهراً در حدود ساوه : چون پادشاه گیتی فروز... بار دیگر هوای اشتغال بصید و شکار در خاطر دریا آثار پیدا شده متوجه ولایت ساوه گردید و عساکر گردون مآثر کران تا کران دشت و بیابان را فرو گرفته جرگه انداختند... و