فوریتلغتنامه دهخدافوریت . [ ف َ / فُو ری ی َ ] (از ع ،مص جعلی ، اِمص ) فوری بودن . آنکه چیزی بدون مهلت باشد. || در اصطلاح پارلمانی آن است که دولت یا یکی از وزرا لایحه ای را پیشنهاد کند و بررسی و تصویب سریع آن را خواستار شود: به قید دو یا سه فوریت .
فوریتفرهنگ فارسی معین(فُ یَ) [ ع . ] (اِمص .) وضع یا حالتی که نیازمند اقدام سریع و فوری باشد. ؛ ~پزشکی رویدادی ناگهانی و نامنتظر که نیاز به اقدام فوری داشته باشد.
فوریتurgencyواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن کشتی یا فردِ سوار بر آن نیاز بهکمک دارد متـ . وضعیت فوریتی
فورتلغتنامه دهخدافورت . [ ف َ رَ ] (ع اِمص ) شدت و جوشش خشم . فور. فوران : شاه چون این مقدمات استماع کرده فورت خشمش تسکین یافت . (سندبادنامه ). در خانه ٔ پیرزنی از عجائز بخارا متواری شدتا فورت حادثه و سورت واقعه ٔ او سکون یافت . (ترجمه ٔتاریخ یمینی ). فورت آن مهم و سور
فوردلغتنامه دهخدافورد. [ فُرْ ] (اِخ ) جان . درام نویس انگلیسی . وی در سال 1586 م . در ایلسینگتن متولد شد. درام های او - چه در زمان وی و چه در قرون بعد - شهرت بسیاریافت . همکاری او با نویسنده ٔ معروف توماس دکر یکی از موجبات شناخته شدن درامهایش گردیده . از کتا
فوردلغتنامه دهخدافورد. [ فُرْ ] (اِخ ) هنری . صنعتگر معروف امریکائی . وی در روز سی ام ژوئیه سال 1863 م .در مزرعه ای نزدیک شهر دیربرن ایالت میشیگان متولد شد. پدرش ویلیام فردریک پروتستان انگلیسی بود که در ایرلند به دنیا آمده بود وخانواده اش به آمریکا کوچ کرده ب
فوژگردلغتنامه دهخدافوژگرد. [ گ ِ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای استرآباد، و آن را فوجرد نیز گویند که معرب است . (آنندراج ). رجوع به فوجرد شود.
فوریتهاemergencyواژههای مصوب فرهنگستانرویدادی ناگهانی و نامنتظر که نیاز به اقدام فوری داشته باشد متـ . فوریتهای پزشکی
پذیرش فوریتیemergency admissionواژههای مصوب فرهنگستانپذیرش بیدرنگ بیماری که وضعیتی خطیر دارد و باید بهسرعت درمان شود
جدول فوریتهاemergency schedule, EMSواژههای مصوب فرهنگستانجدولی ویژة حمل کالای خطرناک که در آن روش عمل و نحوة تماس با هر کالای خطرناک در مواقع اضطراری مشخص شده است
فوریتهاemergencyواژههای مصوب فرهنگستانرویدادی ناگهانی و نامنتظر که نیاز به اقدام فوری داشته باشد متـ . فوریتهای پزشکی