فزایشلغتنامه دهخدافزایش . [ ف َ ی ِ ] (اِمص ) مقابل کاهش . افزایش . افزودن . (یادداشت بخط مؤلف ) : گرت رای به آزمایش بودهمه روزت اندر فزایش بود. فردوسی .- فزایش رسیدن ؛ زیاد شدن . افزایش یافتن . فزونی یافتن
فزیزلغتنامه دهخدافزیز. [ ف َ ] (ع مص ) دویدن ریم از جراحت . (تاج المصادر بیهقی ). روان شدن زخم . (منتهی الارب ).
فظظلغتنامه دهخدافظظ. [ ف َ ظَ ] (ع مص ) درشتخوی گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به فظاط و فظاظة شود.
فظاظلغتنامه دهخدافظاظ. [ ف ِ ] (ع مص ) درشت خوی گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فظاظة. فظظ. فظ. رجوع به این مدخل ها در ردیف خود شود.