افکارلغتنامه دهخداافکار. [ اِ ] (ع مص ) اندیشه کردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اندیشیدن . اعمال نظر و فکرکردن . (از اقرب الموارد). تفکیر. (اقرب الموارد).
تفکرکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام کردن، تعمق کردن، پژوهشکردن جُستن آسمانرا سیر کردن تشخیص دادن، مرور کردن بررسی کردن، صلاح مصلحتکردن