فکیانPhocidaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راستۀ گوشتخوارسانان که پستاندارانی دریایی و بزرگ و دوکیشکلاند و میتوانند در خشکی سینهخیز بروند
فکانلغتنامه دهخدافکان . [ ف َ ](اِخ ) دهی است از بخش گرمسار شهرستان دماوند، دارای 209 تن سکنه . آب آن از حبله رود و محصول عمده اش غله ،پنبه ، بنشن و لبنیات است . ساکنان از طایفه ٔ اصانلو و الیکائی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
کن فکانلغتنامه دهخداکن فکان . [ ک ُ ف َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ، اِ مرکب ) شو پس شد، مراد از عالم موجودات . (غیاث ) (آنندراج ). کُن فَیَکون عالم موجودات را گویند. (ناظم الاطباء) : یارب کدام روز مبارک بنا نهادمعمار آفرینش و بانی کن فکان . ؟ (از ترج
کارگاه کن فکانلغتنامه دهخداکارگاه کن فکان . [ هَِ ک ُ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا و مافیهاست که موجودات دارین باشد. (آنندراج ). «کارگاه کن فیکون » نیز آمده است .
کن فیکونلغتنامه دهخداکن فیکون . [ ک ُ ف َ ی َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ، اِ مرکب ) کنایه از عالم موجودات . (آنندراج ) (غیاث ). کن فکان . (از ناظم الاطباء) : کجا شد آنکه بر از خاک پاک کن فیکون نه طعنه ٔ پدرش بد نه مایه ٔ مادر. ناصرخسرو.چو درنو
فک خالدارPhoca vitulinaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ فکیان و راستۀ گوشتخوارسانان که پوست آنها لکههایی تیرهتر از رنگ اصلی بدن دارد
شیر دریایی حقیقیMonachus monachusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ فکیان و راستۀ گوشتخوارسانان که سطح پشتی آن قهوهای شکلاتی است و گاهی یک لکۀ سفید در وسط بدنش وجود دارد
فک خاکستریHalichoerus grypusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ فکیان و راستۀ گوشتخوارسانان که رنگ نرِ آنها عموماً سیاه با رگههای خاکستری و رنگ ماده خاکستری روشن با رگههای سیاه است