قابورلغتنامه دهخداقابور. (ترکی ، اِ) قابوک . مخارجه ٔ عمارت . (ناظم الاطباء). مخارجه ٔ عمارت که در خانه ها میسازند و آن را در روم «یوکلک » گویند. (فرهنگ شعوری ). || ناودانی که بر کنارهای بام سازند تا آب باران و برف بر آن سیلان کند. (ناظم الاطباء).
چقابورلغتنامه دهخداچقابور. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 5 تا 8 هزارگزی خاور گهواره ، کنار راه مالرو عمومی گهواره بگردنه ٔ امیرخان واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 520</
چقابورلغتنامه دهخداچقابور. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رومشکان شهرستان خرم آباد که در 51 هزارگزی جنوب باختری کوهدشت و 51 هزارگزی جنوب باختری راه شوسه ٔ خرم آباد بکوهدشت واقع است . جلگه و معتدل است و <span class="hl" dir="l
کابورگلغتنامه دهخداکابورگ . (اِخ ) کمونی در کالوادو از ناحیه ٔ کان . سکنه 2036 تن ، دارای راه آهن و حمامهای دریایی .
قابوکلغتنامه دهخداقابوک . (ترکی ، اِ) قابور. مخارجه ٔ عمارت . ناودانی که بر کناره های بام سازند تا آب باران بر آن سیلان کند. (برهان ). رجوع به قابور شود.
چقابورلغتنامه دهخداچقابور. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 5 تا 8 هزارگزی خاور گهواره ، کنار راه مالرو عمومی گهواره بگردنه ٔ امیرخان واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 520</
چقابورلغتنامه دهخداچقابور. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رومشکان شهرستان خرم آباد که در 51 هزارگزی جنوب باختری کوهدشت و 51 هزارگزی جنوب باختری راه شوسه ٔ خرم آباد بکوهدشت واقع است . جلگه و معتدل است و <span class="hl" dir="l