چقاگرکلغتنامه دهخداچقاگرک . [ چ َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 60 هزارگزی جنوب باختری الیگودرز، کنار راه مالرو برچل به جیرگاه واقع است . جلگه و معتدل است و 189 تن سکنه دارد. آبش از قنات
کاریکلغتنامه دهخداکاریک . (اِخ ) دهی از دهستان منگور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، در 38500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد، 19500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد به سردشت ، کوهستانی ، سردسیر و سالم و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir="lt
کارکفرهنگ فارسی عمیدکار کوچک: ◻︎ چون کارک او نظام گیرد روزی / ناگه اجل از کمین درآید که منم (خیام: ۹۸).
قارقالغتنامه دهخداقارقا. (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه . در 23هزارگزی شمال باختری قره آغاج و نه هزارگزی جنوب شوسه مراغه به میانه . زمین آن کوهستانی ، هوای آن معتدل است و 55 تن سکنه دارد. مذهب آنان
قارقابازارلغتنامه دهخداقارقابازار. (اِخ ) قریه ای است در 662000گزی تهران که میان دانالو و خانسیران واقع است . در آنجا ایستگاه راه آهن میباشد.
قارقابازارلغتنامه دهخداقارقابازار.(اِخ ) نام محلی است کنار راه تبریز و مراغه که میان شیرامین و تازه کند و در 82000گزی تبریز واقع است .
قارقارلغتنامه دهخداقارقار. (اِ صوت ) نعب . نعیب . حکایت صوت کلاغ . آوای کلاغ . اسم آواز کلاغ . || (اِ) در زبان کودکان کلاغ .
قارقاقولونلغتنامه دهخداقارقاقولون . (اِخ )دهی است جزء دهستان قره پشلو بخش مرکزی شهرستان زنجان در 62000گزی شمال باختری شهر زنجان و 16هزارگزی راه عمومی واقع و موقعیت جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیر است . 99<
قارقالغتنامه دهخداقارقا. (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه . در 23هزارگزی شمال باختری قره آغاج و نه هزارگزی جنوب شوسه مراغه به میانه . زمین آن کوهستانی ، هوای آن معتدل است و 55 تن سکنه دارد. مذهب آنان
قارقابازارلغتنامه دهخداقارقابازار. (اِخ ) قریه ای است در 662000گزی تهران که میان دانالو و خانسیران واقع است . در آنجا ایستگاه راه آهن میباشد.
قارقابازارلغتنامه دهخداقارقابازار.(اِخ ) نام محلی است کنار راه تبریز و مراغه که میان شیرامین و تازه کند و در 82000گزی تبریز واقع است .
قارقارلغتنامه دهخداقارقار. (اِ صوت ) نعب . نعیب . حکایت صوت کلاغ . آوای کلاغ . اسم آواز کلاغ . || (اِ) در زبان کودکان کلاغ .
قارقاقولونلغتنامه دهخداقارقاقولون . (اِخ )دهی است جزء دهستان قره پشلو بخش مرکزی شهرستان زنجان در 62000گزی شمال باختری شهر زنجان و 16هزارگزی راه عمومی واقع و موقعیت جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیر است . 99<
رقارقلغتنامه دهخدارقارق . [ رُ رِ ] (ع ص ، اِ) آب تنک در دریا یا در رود که بسیاری نباشد آن را. || شراب تنک . || شمشیر بسیارآب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).