قارقارلغتنامه دهخداقارقار. (اِ صوت ) نعب . نعیب . حکایت صوت کلاغ . آوای کلاغ . اسم آواز کلاغ . || (اِ) در زبان کودکان کلاغ .
قارقارفرهنگ فارسی عمیدبانگ کلاغ؛ صدای کلاغ.⟨ قارقار کردن:۱. بانگ کردن کلاغ.۲. [عامیانه، مجاز] سروصدا کردن.
قارقارلغتنامه دهخداقارقار. (اِ صوت ) نعب . نعیب . حکایت صوت کلاغ . آوای کلاغ . اسم آواز کلاغ . || (اِ) در زبان کودکان کلاغ .
قارقارفرهنگ فارسی عمیدبانگ کلاغ؛ صدای کلاغ.⟨ قارقار کردن:۱. بانگ کردن کلاغ.۲. [عامیانه، مجاز] سروصدا کردن.
قارقارلغتنامه دهخداقارقار. (اِ صوت ) نعب . نعیب . حکایت صوت کلاغ . آوای کلاغ . اسم آواز کلاغ . || (اِ) در زبان کودکان کلاغ .
قارقارفرهنگ فارسی عمیدبانگ کلاغ؛ صدای کلاغ.⟨ قارقار کردن:۱. بانگ کردن کلاغ.۲. [عامیانه، مجاز] سروصدا کردن.