غاغالی لیلغتنامه دهخداغاغالی لی . (اِ) شیرینی و امثال آن برای بچه . شیرینیها که کودکان را مشغول کند.
قاقالولغتنامه دهخداقاقالو.(اِخ ) دهی جزء دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز. در 14هزارگزی جنوب خداآفرین و 24هزارگزی شوسه ٔ اهر - کلیبر واقع و موقع جغرافیائی آن کوهستانی و گر
قاقالیالغتنامه دهخداقاقالیا. (معرب ، اِ) بعضی گفته اندکه آن بقلةالاوجاع است و شاید غیر از آن باشد. نباتی است برگ آن سفید و بزرگ و ساقی از وسط برگ آن ایستاده روئیده و بر آن گلی است
کاکالغتنامه دهخداکاکا. (اِ) میوه ٔ خشک . تنقلات . که بیشتر به اطفال دهند تا به مکتب شایق شود. (برهان ) (آنندراج ). قاقا. قاقالی لی : گر نخواهد بخواه زود دوال گوشهایش بگیر و سخت
گاگالغتنامه دهخداگاگا. (اِ) نقل و نبات و میوه های خشک . (برهان ) . آجیل ، قاقا (در زبان اطفال ). قاقالی لی (در زبان اطفال ) : در کنارش نه آن زمان گاگاتا شود سرخ چهره اش چو لکا.س
صمتةلغتنامه دهخداصمتة. [ ص ُ / ص ِ ت َ ] (ع اِ) آنچه بدان کودکان را خاموش کنند و تسکین دهند از طعام و شیرینی و مانند آن . (منتهی الارب ). میوه که کودکان را بدان خاموش کنند. (مهذ
اشنانلغتنامه دهخدااشنان . [ اُ / اِ ] (اِ) جوالیقی گوید معرب از فارسی است . و ابوعبیده گفته است به دو لغت (لهجه ) تلفظ شود (ضم و کسر) و آنراحُرُض خوانند. همزه ٔ آن اصلی است زیرا