قالینلغتنامه دهخداقالین . (اِ) قالی . قالیچه . (غیاث اللغات ) : مرد ره را بوریا قالین بودباز خشتش زیر سربالین بود.خواجه عبداﷲ انصاری (کنزالسالکین ).
قَالِينَفرهنگ واژگان قرآندشمنان ( عبارت "إِنِّي لِعَمَلِکُم مِّنَ ﭐلْقَالِينَ" يعني : يقیناً من عمل شما را دشمن ميدارم)
قالینیوسلغتنامه دهخداقالینیوس . (اِخ ) نام دژی است در روم : دژی بود با لشکر و بوق و کوس کجا خواندندیش قالینیوس .فردوسی .
قالینیلغتنامه دهخداقالینی .(اِخ ) دهی از دهستان گوکان بخش خفر شهرستان جهرم . در 20000گزی جنوب باب انار و 7000 گزی جنوب راه فرعی خفر به گوکان واقع است . موقع جغرافیائی آن دامنه و گرمسیر و مالاریائی است . <span class="hl" dir="lt
قالینیورلغتنامه دهخداقالینیور. (اِخ ) نام محلی در روم . (فرهنگ شاهنامه دکتر شفق ص 209). ظاهراً تصحیف قالینیوس است .
قالین قیهلغتنامه دهخداقالین قیه . [ ق َ ی ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کنجگاه بخش سنجید شهرستان هروآباد. در 20هزارگزی باختر مرکز بخش (کیوی ) و 5هزارگزی شوسه ٔ میانه به هروآباد واقع و کوهستانی و سردسیر است . <span class="hl" dir="ltr"
قالدینواژهنامه آزادماندی ریشه این کلمه قال می باشد به معنی بمان وجمع آن قالین یعنی بمانید البته واژه دیگری نیز با عنوان قالین می باشد که به معنی ضخیم و کلفت می باشد
غالینلغتنامه دهخداغالین . (اِ) املائی است از قالی و قالین که از گستردنی هاست : جائی که حمیدخان نشسته بود غالینهای رنگارنگ و بساطهای ملون انداخته بودند. (تاریخ شاهی ص 7). و رجوع به غالی و قالی و قالین شود.
شش علملغتنامه دهخداشش علم . [ ش َ / ش ِ ع َ ل َ ] (اِ مرکب ) نوعی از بساط نرم و اعلا. (ناظم الاطباء). نوعی از قالین است . (آنندراج ).
کلندنلغتنامه دهخداکلندن . [ ک ُ ل َدَ ] (مص ) بمعنی تکانیدن و افشاندن قالی و دامن و امثال آن باشد. (برهان ). تکانیدن و افشاندن قالین و دامن و امثال آن باشد. (آنندراج ). تکانیدن و افشاندن فرش و خالی (قالی ) و دامن و جز آن . (ناظم الاطباء).
قالینیوسلغتنامه دهخداقالینیوس . (اِخ ) نام دژی است در روم : دژی بود با لشکر و بوق و کوس کجا خواندندیش قالینیوس .فردوسی .
قالینیلغتنامه دهخداقالینی .(اِخ ) دهی از دهستان گوکان بخش خفر شهرستان جهرم . در 20000گزی جنوب باب انار و 7000 گزی جنوب راه فرعی خفر به گوکان واقع است . موقع جغرافیائی آن دامنه و گرمسیر و مالاریائی است . <span class="hl" dir="lt
قالین قیهلغتنامه دهخداقالین قیه . [ ق َ ی ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کنجگاه بخش سنجید شهرستان هروآباد. در 20هزارگزی باختر مرکز بخش (کیوی ) و 5هزارگزی شوسه ٔ میانه به هروآباد واقع و کوهستانی و سردسیر است . <span class="hl" dir="ltr"
قالینیورلغتنامه دهخداقالینیور. (اِخ ) نام محلی در روم . (فرهنگ شاهنامه دکتر شفق ص 209). ظاهراً تصحیف قالینیوس است .