برشکاری قوسی کربنیcarbon arc cutting, CACواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برشکاری قوسی که در آن از الکترود کربنی استفاده میشود
برشکاری قوسی هواکربنیair carbon arc cutting, CAC-A, AC-Aواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برشکاری قوسی که در آن گرمای حاصل از الکترود کربنی و فلز، با دمیدن هوای فشرده و زدودن فلز مذاب ایجاد میشود
تخت روانکاویanalytic couch, couchواژههای مصوب فرهنگستاندر روانکاوی، تخت مطب روانکاو که بیمار بر روی آن دراز میکشد و در این حالت تداعی آزاد در ذهن او تسهیل میشود و توجه او به دنیای درون و احساساتش افزایش مییابد
کش کش کشلغتنامه دهخداکش کش کش . [ ک ِ ک ِ ک ِ / ک ُ ک ُ ک ُ ] (صوت ) آوازی که بدان سگ را بر سگی یا بر غریبی آغالند. (یادداشت مؤلف ) . || کلمه ای است که برای آرام کردن طفل شیرخواره ٔ گریان و خوابانیدن او گویند و عرب بیسک و ویسک گوید. (یادداشت مؤلف ).
قاشانلغتنامه دهخداقاشان . (اِخ ) دهی است از دههای هرات و آن را باشان نیز گویند. (روضات الجنات خوانساری ص 54).
قاشیلغتنامه دهخداقاشی . [ شی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قاشان معرب کاشان . (الانساب سمعانی ). قاشانی . کاشی . کاشانی .
قاشانلغتنامه دهخداقاشان . (اِخ ) شهری است نزدیک قم در فاصله ٔ سی فرسنگی اصفهان و اهل آن همه شیعه هستند و جماعتی از دانشمندان و ادیبان بدانجا منسوبند.(الانساب سمعانی ). معرب کاشان . رجوع به کاشان شود.
قاشبلغتنامه دهخداقاشب . [ ش ِ ] (ع ص ) درزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خیاط. || مردضعیف النفس . (ناظم الاطباء). سست نفس . (منتهی الارب ).
sliverدیکشنری انگلیسی به فارسیچاقو، خرده، قاش، تراشه، تکه باریک، ته جاروب، فتیله نخ، بریدن، قاش کردن، تراشه کردن، چاک خوردن