چپقی شمعspark plug cap, spark plug connector, plug lead connector, plug capواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که سیم شمع را به شمع اتصال میدهد
قاه قاهلغتنامه دهخداقاه قاه . (اِ صوت ) خندیدن به آواز بلند را گویند. (برهان ). قهقهه . (حاشیه ٔ برهان دکتر معین ) : زده خنده بر روی خواهندگان دهان زر از جودتو قاه قاه .کمال الدین اسماعیل .
قایینلغتنامه دهخداقایین . (اِخ ) قابیل . برادر هابیل . پسر آدم . (آنندراج ). درکتاب تورات به این نام و در قرآن مجید به نام قابیل آمده است . (الموسوعةالعربیة). رجوع به قابیل شود.
قایینلغتنامه دهخداقایین . (اِخ ) قابیل . برادر هابیل . پسر آدم . (آنندراج ). درکتاب تورات به این نام و در قرآن مجید به نام قابیل آمده است . (الموسوعةالعربیة). رجوع به قابیل شود.
چقاییلغتنامه دهخداچقایی . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر که در 29 هزارگزی جنوب شهر ملایر و سه هزارگزی خاور راه شوسه ٔ ملایر به بروجرد واقع است . جلگه و معتدل است و 125 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غل
سقاییلغتنامه دهخداسقایی . [ س َق ْ قا ] (حامص ) سقایت . آب دادن . (فرهنگ فارسی معین ). || فروش آب . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به سقائی و سقاء شود.
ماساریقاییلغتنامه دهخداماساریقایی . (ص نسبی ) منسوب به ماساریقا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماساریقا شود.
منصورآقاییلغتنامه دهخدامنصورآقایی . [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جوانرود است که در بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 416 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).