قثولغتنامه دهخداقثو. [ ق َث ْوْ ] (ع اِ) گشنیز. || (مص ) گرد کردن مال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خیار بالنگ خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و فعل آن از نصر است . (منتهی الارب ).
دوراهی منبع اگزوزexhaust cutout, cutoutواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای دوشاخه که در مسیر لولۀ اگزوز قرار میگیرد و به کمک یک شیر جریان دود را ازطریق منبع اگزوز یا مستقیماً به بیرون هدایت میکند متـ . دوراهی انبارۀ اگزوز
مرغ توفان دیومِدی ترسوDiomedea cautaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ دیومِدیان و راستۀ کبوتردریاییسانان با بدن سفید و سر خاکستری تیره که روی پر و دم آن سیاه و زیرش سفید است؛ منقار آن زرد است و لکهای تیره در بخش پایینیِ نوک آن وجود دارد
پیکتولغتنامه دهخداپیکتو. [ ک ُ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) نام نوعی زورق ماهی گیری با دو دگل و یک بادبان که در دریای مانش سیر کند.
چیچکتولغتنامه دهخداچیچکتو. [ چی چ َ ] (اِخ ) ناحیه ای است از بلاد خراسان نزدیک میمنه و آن نیز شهری است . (آنندراج ) (انجمن آرا).
کیتولغتنامه دهخداکیتو. (اِخ ) مرغزاری طویل و عریض است که شش فرسنگ در سه فرسنگ مساحت دارد و میان کرج و گرهرود و همدان و ساوه واقع بوده است . رجوع به نزهة القلوب چ گای لیسترنج ج 3 صص 69 - 195 و
قثوللغتنامه دهخداقثول . [ ق ِ وَل ل ] (ع ص ، اِ) مرد فرومانده ٔ سست فروهشته گوشت . || گنگلاج . || خوشه ٔ ستبر خرمابن . || پاره ٔ بزرگ از گوشت و از استخوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
قثوملغتنامه دهخداقثوم . [ ق َ ] (ع ص ) مرد بسیارخیر. || گردآورنده ٔ عیال . || فراهم آورنده ٔ نیکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
قثیلغتنامه دهخداقثی . [ ق َث ْی ْ ] (ع مص ) گرد کردن مال و جز آن . || خیار خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قثو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قثو شود.
قثوللغتنامه دهخداقثول . [ ق ِ وَل ل ] (ع ص ، اِ) مرد فرومانده ٔ سست فروهشته گوشت . || گنگلاج . || خوشه ٔ ستبر خرمابن . || پاره ٔ بزرگ از گوشت و از استخوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
قثوملغتنامه دهخداقثوم . [ ق َ ] (ع ص ) مرد بسیارخیر. || گردآورنده ٔ عیال . || فراهم آورنده ٔ نیکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).