قرارانیلغتنامه دهخداقرارانی . [ ] (اِخ ) سلیمان خان از سلاطین بهار و بنگاله بود که به سال 971 هَ . ق . (= 1563 م .) بسلطنت رسید. خاندان سلیمان قرارانی را امپراتوران مغول از میان برداشتند. (از طبقات سلاطین اسلام لین پول ص <span c
کاررانلغتنامه دهخداکارران . (نف مرکب ، اِ مرکب ) وکیل . (ترجمان القرآن ) (مهذب الاسماء). وزیر و پیشکار و وکیل . (آنندراج ). کارگزار و پیشکار. (ناظم الاطباء). مصلحت گذار. (شعوری ج 2 ص 351) : یکی کاررا
کارگرانلغتنامه دهخداکارگران . [ گ َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان کیوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز. 13500گزی جنوب خاوری خدا آفرین 220هزارگزی شوسه ٔ اهر - کلیبر. کوهستانی و گرمسیر مالاریائی است دارای 91
کارگراندیکشنری فارسی به انگلیسیmanpower, crew, labor, proletarian, proletariat, working class, workpeople
بایزیدشاهلغتنامه دهخدابایزیدشاه . [ ی َ ] (اِخ ) ابن سلیمان . دومین از خاندان سلیمان قرارانی و پنجاه وششمین از حکام بنگاله در 980 هَ . ق . (از معجم الانساب زامباور ص 428).