قراطس روحانیلغتنامه دهخداقراطس روحانی .[ ق َ طِ س ِ ] (اِخ ) گویانام گیاه شناس و پزشکی بوده است که ابن بیطار برده است . رجوع به مفردات ابن بیطار ذیل کلمه شحرور شود.
قراطسلغتنامه دهخداقراطس . [ ق َ طِ ] (ع اِ) ج ِقَرطَس . (ناظم الاطباء). رجوع به قرطس شود. || ج ِ قِرطَس . (ناظم الاطباء). رجوع به قرطس شود.
کروتیسلغتنامه دهخداکروتیس . [ ] (اِخ ) جزیره ای بود که وامق آنجا بود. (فرهنگ اسدی ). و شاید همان اقریطش [ کرت ، کاندی ] باشد. (یادداشت مؤلف ) : جزیره یکی بد به یونان زمین کروتیس بد نام ، شهری گزین . عنصری .کرونیس . رجوع به کرونیس شو
قراطسلغتنامه دهخداقراطس . [ ق َ طِ ] (ع اِ) ج ِقَرطَس . (ناظم الاطباء). رجوع به قرطس شود. || ج ِ قِرطَس . (ناظم الاطباء). رجوع به قرطس شود.
قراطسلغتنامه دهخداقراطس . [ ق َ طِ ] (ع اِ) ج ِقَرطَس . (ناظم الاطباء). رجوع به قرطس شود. || ج ِ قِرطَس . (ناظم الاطباء). رجوع به قرطس شود.
ایسوقراطسلغتنامه دهخداایسوقراطس . [ طِ ] (اِخ ) رجوع به ایزکراتس و ایسوکراتس و فرهنگ فارسی معین شود.