خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قره آقاغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قره آقاغ
لغتنامه دهخدا
قره آقاغ . [ ق َ رَ ] (اِخ ) قره آغاج . رجوع به قره آغاج شود.
-
واژههای مشابه
-
قرة
لغتنامه دهخدا
قرة. [ ق َرْ / ق ُرْ رَ ] (ع مص ) خنک گردیدن . || سپری شدن گریه . || دیدن آنچه آرزوی دیدن آن را دارند. (منتهی الارب ). رجوع به قُرور شود.
-
قرة
لغتنامه دهخدا
قرة. [ ق َرْ رَ ] (ع ص ) تأنیث قرّ. خنک . (منتهی الارب ). بارده . (اقرب الموارد): لیلة قرة؛ شب خنک . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اِ) و برای مرة (یک دفعه ) است . (اقرب الموارد).
-
قرة
لغتنامه دهخدا
قرة. [ ق ِ رَ ] (ع اِ) مرگامرگی . || گله ٔ گوسپندان . گویند: هو اکثر منه قرةً؛ گله ٔ گوسپندان او بیشتر است . (ناظم الاطباء).
-
قرة
لغتنامه دهخدا
قرة. [ ق ِرْ رَ ] (ع اِ) سرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). برد. (اقرب الموارد). || خنکی . سرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ما اصاب الانسان و غیره من البرد. (اقرب الموارد). || گویند: ذهبت قرّتها؛ یعنی هنگامی که در آن بیماری می آید. (از اقرب الموارد).
-
قرة
لغتنامه دهخدا
قرة. [ ق ُرْ رَ ] (اِخ ) دهی است نزدیک قادسیه . عدی بن زید عبادی در اشعار خود از آن یاد کرده است . (معجم البلدان ).
-
قرة
لغتنامه دهخدا
قرة. [ ق ُرْ رَ ] (ع اِ) آنچه در ته دیگ چسبیده باشد از شوربا و توابل ریزه ها و جز آن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || غوک . (منتهی الارب ). ضفدع . (اقرب الموارد). قورباغه . (ناظم الاطباء). || برای یک دفعه . گویند: رمت الناقةببولها قرةً؛...
-
حاجی قره
لغتنامه دهخدا
حاجی قره . [ ق َ رَ ] (اِخ ) (رود...) در یادداشتهای ما ذکر محل آن فراموش شده است . شاید در ایالت آذربایجان باشد.
-
چشمه قره
لغتنامه دهخدا
چشمه قره . [ چ َ م َ ق َ رَ / رِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان قلعه کری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان که در 32 هزارگزی شمال خاوری سنقر واقع و متصل به هزارخانی بالاست . کوهستانی و سردسیر است و 110 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ هزارخانی و چشمه ، محصو...
-
چاله قره
لغتنامه دهخدا
چاله قره . [ ل َ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان کاشان که در 36 هزارگزی جنوب خاوری کاشان کنار راه شوسه کاشان به نطنز واقع شده . دامنه و معتدل است و 260 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و پنبه و تنباکو و صیفی است . شغ...
-
توپ قره
لغتنامه دهخدا
توپ قره . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان خدابنده لو است که در بخش قیدار شهرستان زنجان واقع است و 969 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
ام قرة
لغتنامه دهخدا
ام قرة. [ اُم ْ م ِ ق ُرْ رَ ] (اِخ ) زن دعموص از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة ج 8 ص 268 شود.
-
دیر قرة
لغتنامه دهخدا
دیر قرة. [ دَ رِ ق ُرْ رَ ] (اِخ ) در مقابل دیرالجماجم است که حجاج و ابن الاشعث در آن فرود آمدند. ابن کلبی گوید این دیر منسوب به قره است و او مردی از بنی حذافةبن زهربن ایاد است و در زمان منذربن ماءالسماء بنا گردیده است . (از معجم البلدان ). محلی است ...
-
قره آتلو
لغتنامه دهخدا
قره آتلو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 16500 گزی شمال خاوری راه ارابه رو مراغه به قره آغاج . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 434تن . آب آن از رودخانه ٔ مردق و محصولات آن غلات و نخ...