لغتنامه دهخدا
قزع . [ ق َ زَ ] (ع اِ) پاره های ابر تنک . (منتهی الارب ).قطعه های متفرق کوچک از ابر. (از اقرب الموارد). || پشم ستور جای جای فروریخته در بهاران . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بقایا الشعر المنتف . (اقرب الموارد). || شتران ریزه . (منتهی الارب ). صغار الابل . || هر چیز که ق